یکی از صاحبدلان
یکی از صاحبدلان زور آزمائی را دید،بهم بر آمده و کف بر دهان آورده.
گفت این را چه حالتست؟ گفتند:فلان دشنامش داد.گفت:این فرو مایه
هزار من سنگ بر میدارد و طاقت سخنی نمی آرد؟
لاف سر پنجگی و دعویٍ مردی بگذار
عاجز نفـس فرومایه چه مر دی چه زنی
گرت از دست بر آید،دهنی شیرین کن
مر دی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی